ماه را به هیچکس نمی دهم

ساخت وبلاگ
  امروز بیست و یکم شهریور نود پنج چهار سال گذشته از روزی که پا به این شهر گذاشتم. از سالن بزرگ و شلوغی که بابا برای ثبت نام، هر گوشه اش را صدبار طی می کرد. از من که الان که دقت می کنم بی‌نهایت بی تجربه بودم و هیجان زده از روزهای پیش رو. ترسیده بودم اما خب از آنجایی که دو دسته ترس داریم و ترس من شامل دسته ی دوم میشد، همان ترس دسته دوم. ترس خوب. ترس ِ یعنی چی اون بیرون منتظرمه؟ و خب چیز خاصی منتظرم نبود. چهار سال از هجده سالگی گذشته است و دارم بیست و دو ساله میشوم. و چهارسال از آخرین روزهایی که داشتمت گذشته است. و چهارسال از عاشق شدن های واقعی، از دوست شدن با هر ننه قمری که از راه می‌رسد، از من‌ی که بهش برمیخورد که دماغت را عمل کن.می نویسم برای ثبت در تاریخ که بعدها بدانم، من بیست و دوساله ککش هم نمی گزد اگر بگویند دماغش زشت است، چاق است، یا هر چیز دیگری. من بیست و دوساله همچنان عاشق بوی باران، آواز خواندن و فراموش نکردن است. که شش مهر،‌ که سی شهریور، که بیست و نه آذر، که پنج آذر از همه سیصد و شصت و پنج روز همه ی تقویم ها .. ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:59

روزهای عجیبی رو دارم می‌گذرونم. کلا از روزی که نامه‌ی پذیرش اومد دیگه دنیا به شکلی که بود برای من حداقل برنگشت. ماه اول که به پشیمونی و این چه‌کاری بود که کردم گذشت. اما از روزی که با تراپیستم حرف زدم، عجیب بهترم. هر روز دقایقی پیش می‌آد که فکر می‌کنم اگه اینجا زندگی نکنم دلم حتی برای این اتفاق ساده هم تنگ می‌شه. اون‌شب بهم می‌گه تو حتی مثل آدمیزاد نمی‌گی دلم تنگ شده، می‌گه من می‌دونم می‌گی دلم برای دعوا کردن‌هاتون‌ هم لک زده. می‌گم می‌دونم اما این هیچ کمکی به درموندگی‌ای که قراره اون روز حس کنم نمی‌کنه. باز به پیشواز درد و دل‌تنگی رفتم؟ امشب هم لحظه‌ای که توی ماشین منتظر بودم که نون بره داخل خونه که بتونم راه بیفتم و برگردیم خونه به این فکر کردم که دیگه قرار نیست هر چند روز یک بار سر این کوچه -سر کوچه‌ی مامان‌بزرگ و بابابزرگ زیبام-  منتظر باشم که بیاد بیرون و بریم شهر رو بگردیم. با وجود این که معلوم نیست اتفاقات همونجوری که انتظارشون رو دارم پیش برن. با وجود این‌که زندگی همیشه من رو سورپرایز کرده و منو وارد اتفاقی کرده که کم‌ترین انتظار رو داشتم اون‌جا قرار بگیرم، آروم‌ام. گاهی‌وقت‌ها سیاره‌ای ‌از احساسات متناقض‌ام که در معرض انفجاره و وقت‌هایی هم هست که به‌طرز شگفت‌آوری آروم‌ام. انگار خالی شده‌م. دست‌هام رو زدم زیر چونه‌م و ببینم دیگه چی برام توی مشتش داره؟ ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:59

به عنوان یه آدمی که نصف روزش آنلاینه و توئیتر و اینستاگرم میچرخه همش، میدونم ممکنه حرف مفتی به نظر برسه.اما آخ که قدرت خدا چقدر از تکنولوژی بدم میاد.ازش استفاده می کنم ها اما واقعن اگه نبود چی میشد آخه؟ این همه ارتباط با هرکسی، تاکید میکنم هرکسی بی نهایت فرسایشیه.من خلوت خودم و دوست دارم، بعد یه جورایی الان خب میگم اگه تلگرام پاک کنم .. بعدش فلان کار و نمیتونم کنم.باز مجبور به نصبشم.انگار ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:20

چندروزه واسه یه چیزی ناراحت بودم و کمکی هم نمی تونستم به خودم بکنم با در نظر گرفتن این که موضوع مال پنج سال پیشه و قاعدتن باید تا حالا حل شده باشه. گاهی وقتا میبینم نه هنوز هضمش نکردم اما خب خیلی مسخره ست. کینه ای نیستم ولی نمیتونم راحت رها کنم قضایا رو.همیشه همه چی و انقدر فلسفی می کنم یا یه بحران درست میکنم از هرچیزی که به راحتی قابل گذر کردنه. یعنی شصت درصد اوقات من تو مغزم کاملن اتفاق ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:20

  به عنوان یه آدمی که نصف روزش آنلاینه و توئیتر و اینستاگرم میچرخه همش، میدونم ممکنه حرف مفتی به نظر برسه.اما آخ که قدرت خدا چقدر از تکنولوژی بدم میاد.ازش استفاده می کنم ها اما واقعن اگه نبود چی میشد آخه؟ این همه ارتباط با هرکسی، تاکید میکنم هرکسی بی نهایت فرسایشیه.من خلوت خودم و دوست دارم، بعد یه جورایی الان خب میگم اگه تلگرام پاک کنم .. بعدش فلان کار و نمیتونم کنم.باز مجبور به نصبشم.انگار ماها م ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 125 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:01

  چندروزه واسه یه چیزی ناراحت بودم و کمکی هم نمی تونستم به خودم بکنم با در نظر گرفتن این که موضوع مال پنج سال پیشه و قاعدتن باید تا حالا حل شده باشه. گاهی وقتا میبینم نه هنوز هضمش نکردم اما خب خیلی مسخره ست. کینه ای نیستم ولی نمیتونم راحت رها کنم قضایا رو.همیشه همه چی و انقدر فلسفی می کنم یا یه بحران درست میکنم از هرچیزی که به راحتی قابل گذر کردنه. یعنی شصت درصد اوقات من تو مغزم کاملن اتفاقات عجیب ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 120 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:01

  اصلا طوری با اینجا غریبه‌م که انگار آدمی که چندسال اینجا می‌نوشته رو نمی‌شناسم و با بنده نسبتی نداره.می‌دونی برام چه‌جوریه ؟؟ انگار دارم قصه ی یکی دیگه رو میخونم.یه دختر عجیب غریب تینیجری که در دنیای کاملن متفاوتی با من الان زندگی می کرده،ریاضی میخونده و اون کناراش یه دوست نزدیک داشته و همه اتفاق های هیجان انگیز برای این دوتا می‌افتاده.پنج سال گذشته ها ولی انقدر دوره برام و هیچی یادم نیست ازشون که انگار تو چاله ی زمانی‌ای چیزی بودم. الان حسم اینه که لپّ دختر دبیرستانیه و دوست خرش‌و بکشم محکم و در برم !     ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 5:42

  به عنوان یه آدمی که نصف روزش آنلاینه و توئیتر و اینستاگرم میچرخه همش، میدونم ممکنه حرف مفتی به نظر برسه.اما آخ که قدرت خدا چقدر از تکنولوژی بدم میاد.ازش استفاده می کنم ها اما واقعن اگه نبود چی میشد آخه؟ این همه ارتباط با هرکسی، تاکید میکنم هرکسی بی نهایت فرسایشیه.من خلوت خودم و دوست دارم، بعد یه جورایی الان خب میگم اگه تلگرام پاک کنم .. بعدش فلان کار و نمیتونم کنم.باز مجبور به نصبشم.انگار ماها محکومیم اینجوری باشیم.زور تکنولوژی بیشتره .. پووووف. معماری ام همینجوری.من نمیفهمم بشر چرا تو همون معماری باروک و رنسانس توقف نکرد و به بیشترش ادامه داد؟ پاز می ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 134 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 5:42

 

ولی به عنوان یه وبلاگ نویس که حدود چهارتا وبلاگ دیگه م پس انداخته اینور اونور.میتونم ادا اطوار بیام و بگم هیچ‌جا خونه‌ی خود آدم نمیشه.می‌تونم.

* اگه خر نبودم که انقده دلم تنگت نمیشد :))

 

 

ماه را به هیچکس نمی دهم ...
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 5:42

  من و دوست مد نظرم تا عن چیزی‌و درنیاریم ول نمی‌کنیم.الانم اعلام کنم که اینکه وبلاگ مینویسم و دچار جوگرفتی شدم و از ایشون گرفتمش رو بهش اطلاع دادم و خودش گفت بنویس. منم که فقط منتظر بودم اوکی‌ش و بگیرم :)) آخه اینجا یه جوریه که نه شلوغش خوبه و نه خیلی خلوتش.شلوغ از اون نظر که از فکر اینکه اون آدمای چندسال پیش بخوننم وحشت دارم به معنی واقعی کلمه.ولی خب کنارش یه عده هستن که دلم میخواد بخوننم.دلم نمیخواد بدونم اینجام با خودم فقط حرف میزنم. خلاصه که الانم خوشم میاد اینجا حرف میزنیم.انگار بلاگفا فقط مال ماست.بعد نشستیم هی حرف میزنیمُ از این در اون در و میدون ماه را به هیچکس نمی دهم ...ادامه مطلب
ما را در سایت ماه را به هیچکس نمی دهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghushe-maho بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 5:42